هفت دقیقه



دخترخالش فارغ شده ، عکس بچشو گذاشته اینستا نوشته :

ننه شدم ننه ننه ، ایشالا ننه شدن قسمت همه :))

امیدوارم همه تن سالم داشته باشن و شاد شاد شاد باشن .

برای همه خوبی میخوام ، بخت خوب و ازدواج موفق برای مجردا ، 

نی نی برای اونایی که نی نی میخوان ، جیب پر پول برای بابا ها ،

سلامتی و رسیدن به ارزوها واسه مامانا، ارامش و خوشبختی و دل خوش واسه همه مردم ایران. .

خوشبختی و خنده های مداوم از ته دل برای بچه های وب .

براتون دریپ* شادی میخوام ! قطره قطره و همیشگی .

سال نو مبارک :*


*drip : سرم های مداوم و قطره قطره که روی دستگاه تنظیم میشه .


توی یه کلاسی ثبت نام کردم ، به نام کلاس ذهن ! برای کسایی که ذهنشون مغشوشه ! سر در گمن و نمیدونن چیکار باید بکنن و از دست خودشون کلافن :/ 

اشغالای به درد نخور ذهن رو میندازه دور ، خوبا رو مرتب میکنه .

ادمای سمی رو خیلی لطیف از زندگیتون حذف میکنه و قویتون میکنه گشادتونو تنگ کنید و ارادتونو بدست بیارید و برید پی زندگیتون .


پ.ن:

میخوام از شر افکاری که ذهنمو مشغول کردن راحت شم ‌.


ب.ر.ن:

عامو خبر داشتید ماهی وبشو باز کرده ؟! 


بچه ها یه سایت بی تربیتی پیدا کردم کولاک ! سایت "روم به دیوار" فوق العادس ! کاندوم و نوار بهداشتی و . . کمتر از یه ساعت میرسونه دستتون .

حالا حالا حالا یه طرح باحالی زده برای سیل زده ها :( فقط و فقط برای نوار بهداشتی ، که شما در صورتی که بهشون اعتماد دارید هر چند تا که دوس دارید از سایتشون با کد تخفیف komak نوار بهداشتی برای سیل زده ها میخرید .

بذارید توییتشونو براتون کپی کنم :


"‏نمیدونم چقدر بهمون اعتماد دارید. ولی اگه دارید، میتونید با کدتخفیف ۳۰ درصدی komak از لینک زیر نواربهداشتی رو به قیمت خریدمون از ما بخرید تا ما همه خریدها رو به مناطقی که نیاز دارن ارسال کنیم.

ممنون میشم اطلاع رسانی هم بکنید شاید کار بزرگی انجام بشه."

https://t.co/5h2qIyq3Jy‎ https://t.co/RqmAomthSz‎




عشق همیشگی من محیا ؛ 

سلام !

الان که این نامه (تکست) رو میخونی جسمم از جانم جدا گشته و همه جا دنبال تو میگرده .

سرگردون و خسته و کلافه مثه دیوونه ها فقط راه میرم و به هرکسی که میرسم از تو میپرسم تا سرنخی ازت پیدا کنم .

محیای عزیزم ، مینیسک زانوم خیلی اذیته ناموسن :( 

و اینکه شاد باش ، دنیا رو به ت بگیر ارزش غصه خوردن نداره .

کاش امسال طرحت تموم میشد و از این بیمارستان کوفتی که لحظه به لحظش زجره میرفتی . میرفتی یه شهر دیگه ، یه جای دیگه ، یه جایی که به خودت نزدیک تر باشه .

محیا دلم برات خیلی تنگه . زودتر بیا که ببینمت .

قربانت ، محیا 


یه دختر ترشیده ای بود حول و حوش چهل و پنج به بالا , شبیه این بادمجون له شده های ته ظرف ترشی بود :)) 

عاقو این استاد عفونی ما بود , یه روز اومد پسرا رو جدا کرد واسه خودش , برد بهشون پیتزا داد :)) 

با پسرا خیلی خوب بود , زن ستیز عظما بود .

دقیقا این عفریته ی غنچه ای یه ادا بازیایی از خودش در میکرد که مشخص بد سر عقده ای بودنش و ازدواج نکردنشه .

عاقو زد و این شووووور کرد چه شوووووری چه شووووری :))))

یهو شد ننه کوماندو ! مانتوی گشاد میپوشید منم جز خودش توش جا میشدم , مقنعه ش از ابرو هاش شروع میشد تا پایین باسنش تموم میشد , شلوارش از کمرش شروع میشد تا ته بخش ادامه داشت :))

یه روز اومد رفتیم ویزیت. یکی از پسرا از این شلوار پاره ها پوشیده بود. خم شد انگشت اشارشو کرد تو سوراخ شلوار این پسره :))))) بهش گفت این چیه پوشیدی دکتر ؟! :))))

پسره سرخ و سفید شد جلوی دختر و پسر :))

ویزیت تموم شد و برگشتیم استیشن پرستاری . داشتیم آزمایشا رو چک میکردیم یهو این عفریته برگشت گفت مسئول شیفتتون کیه ؟! گفتن خانم فلانیه . 

انگار به خر ابنبات پرتقالی دادی :)) یه ذوقی کرد :)) گفت صداش کنید بیاد .

رفتن بیچاره رو از پاویونشون صدا زدن بیاد .

یه خانوم تقریبا سی ساله ی باشخصیتی بود .

بهش گفت این چیه پوشیدی ؟! چقدر ارایش داری ؟ 

اون بنده خدا هم هاج و واج مونده بود .

دختره گفت شما چیکاره ای دکتر ؟ حراستی ؟

نکبت کم نمیاورد که :)) گفت مانتوی منو ببین مادر :)) ببین چقدر گشاده :)) 

دختره هم نگذاشت نه برداشت گفت : من تیپم مثه شماست یا سنم همسن شماست ؟ :)))))

عاقو ما رو میگییییی داشتیم میترکیدیم :)))

بعد از چند وقت رفت سر خونه زندگیش و این شوور جمعش کرد :)))) واقعا جمعش کرد . 


پ.ن : 

خدا به برکت این پست یه شوهر پرفکتم به من بده منو جمع کنه :))))


دیروز جیم جیم دوستم (اگه یادتون باشه) ، زنگ زد . گفت حالش خوبه و با همون یار قشنگ فر فریش مونده و اوضاعشون خوبه و کلی حال خوب دارن .

گفت عصر برم پیشش دو تا چای دبش بزنیم بر بدن .

گفتم نمیتونم .

زر زدم . میتونستم اما نرفتم . نمیدونم چرا اینجوریم . وقتی راهم جدا میشه دیگه دلم نمیخواد با ادمای قبلی باشم .

نه خبر از نادیا دارم و نه از بچه های دیگه .

جیم جیم قشنگم یه دوست خیلی خوب بود . بذارم همونجوری تو ذهنم بمونه .


انقدر حالم بده و آشفتم نمیدونم چیکار کنم .

همیشه کارم مسخره کردن آتئیستا بود ولی از هر طرف نگاه میکنم میبینم راست میگن . خدایی نیست. هی میگردی کار میسپری دستش میای میبینی ریده :/

ای بابا اگه خدا بودن اینه بشینی یه گوشه اوضاع رو تماشا کنی که منم میتونم خدا باشم ! نصف جهان خدان که ! ریدی که با این خدا بودنت .


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

جنگ منطقی جبهه فرهنگی رجال تغذیه فود ، با ما بهترین باشید. همین را بگویم که من سیم باندم نصب دستگاه تصفیه آب در شیراز آموزش زبان انگلیسی شرکت خشکبار تیزاب تاک ملایر بی منِ او نقد تاریخ ایران