دیروز جیم جیم دوستم (اگه یادتون باشه) ، زنگ زد . گفت حالش خوبه و با همون یار قشنگ فر فریش مونده و اوضاعشون خوبه و کلی حال خوب دارن .

گفت عصر برم پیشش دو تا چای دبش بزنیم بر بدن .

گفتم نمیتونم .

زر زدم . میتونستم اما نرفتم . نمیدونم چرا اینجوریم . وقتی راهم جدا میشه دیگه دلم نمیخواد با ادمای قبلی باشم .

نه خبر از نادیا دارم و نه از بچه های دیگه .

جیم جیم قشنگم یه دوست خیلی خوب بود . بذارم همونجوری تو ذهنم بمونه .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوشته هایی برای فردا اولين Vamsi پشتی خلیجی سریر آکولاد صدای مشاور تحصیلی پنجره زرد David فروش ويژه لاک پشت هاي اروپايي